کد مطلب:301445 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:154

حدیث کساء


56- شیخ عبدالله بحرانی صاحب كتاب «العوالم» گوید: به خط استاد بزرگوار سید هاشم بحرانی دیدم كه از استاد بزرگوارش سید ماحد بحرانی، از شیخ حسن بن زین الدین شهید ثانی، از استادش مقدس اردبیلی، از استادش علی بن عبدالعالی كركی، از شیخ علی بن هلال


جزائری، از شیخ احمد بن فهد حلی، از شیخ علی بن خازن حائری، از شیخ ضیاءالدین علی بن شهید اول، از پدرش از فخر المحققین، از استاد و پدرش علامه حلی، از استادش ابن نما حلی، از استادش محمد بن ادریس حلی، از ابن حمزه طوسی صاحب كتاب «ثاقب المناقب» از استاد بزرگوار محمد بن شهر آشوب، از طبرسی صاحب كتاب «الاحتجاج» از استاد بزرگوارش حسن بن محمد بن حسن طوسی، از پدرش شیخ الطائفه الحقه از استادش شیخ مفید، از استادش ابن قولویه قمی، از استادش كلینی، از علی بن ابراهیم، از پدرش ابراهیم بن هاشم، از احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، از قاسم بن یحی یجلاء كوفی، از ابوبصیر، از ابان بن تغلب، از جابربن یزید جعفی، از جابربن عبدالله رحمه الله علیهم اجمعین روایت كرده است كه گوید:

به نام خداوند بخشنده مهربان: شنیدم از فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خ ل) كه فرمود: روزی پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر من وارد شده و فرمود: السلام علیك یا فاطمه، گفتم: و علیك السلام ای پدر، فرمود: من در بدنم احساس ضعف و خستگی می كنم، عرض كردم، تو را به خدا پناه می دهم ای پدر از ضعف و سستی، فرمود: ای فاطمه جامه یمنی را بیاور و مرا در آن بپوشان، جامه را آورده و حضرت را در آن پوشانیده، مشغول نگاه كردن به چهره نورانی حضرت شدم كه مانند ماه شب چهارده می درخشید، چیزی نگذشت كه فرزندم حسن از راه رسیده و گفت: السلام علیك ای مادر، گفتم: و علیك السلام، ای نور چشم و میوه دلم، گفت: ای مادر از سوی تو بوی خوشی به مشامم می رسد گویا بوی جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است، گفتم: آری ای فرزندم همان جد تو در زیر آن جامه است، حسن علیه السلام بطرف كساء رفته و گفت: السلام علیك یا جداه یا رسول الله، آیا جداه یا رسول الله، آیا به من اجازه می فرمائید كه به همراه شما داخل كساء شوم؟ فرمود: و علیك السلام ای فرزندم و ای صاحب حوضم به تو اجازه دادم،


حسن علیه السلام داخل كساء شد.

چیزی نگذشت فرزندم حسن از راه رسیده و گفت: السلام علیك ای مادر، گفتم: و علیك السلام، ای نور چشم و میوه دلم، گفت: ای مادر، من استشمام بوی خوشی را از سوی تو می كنم گویا بوی جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است، گفتم: آری جدت و برادرت در زیر كسایند، حسین علیه السلام نزدیك كساء آمده و گفت: السلام علیك یا جداه، سلام بر تو ای كسی كه خداوند او را برگزیده است آیا اجازه می فرمائید كه من نیز با شما در زیر این كساء باشم؟ فرمود: و علیك السلام، ای فرزندم و ای شافع امتم به تو اجازه دادم، حسین نیز با آنان زیر كساء قرار گرفت.

در این هنگام ابوالحسن علی علیه السلام از راه رسیده و گفت، السلام علیك یا فاطمه، ای دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، گفتم: و علیك السلام یا ابوالحسن و یا امیرالمومنین، فرمود: ای فاطمه، من در نزد تو بوی خوشی را استشمام می كنم، گویا بوی برادر و پسر عمویم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است، گفتم: آری، آن حضرت است كه با فرزندانت در زیر كسایند، علی علیه السلام به طرف كساء رفته و گفت: السلام علیك یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آیا به من اجازه می دهید كه با شما در زیر كساء باشم حضرت به او فرمود: و علیك السلام: ای برادر و ای خلیفه ام و صاحب پرچم من در روز قیامت، آری به تو اجازه دادم، علی نیز به زیر كساء رفت.

بعد من نزدیك كساء رفته و گفتم: السلام علیك، ای پدر، ای رسول خدا، آیا به من اجازه می دهید كه با شما در زیر كساء باشم؟. فرمود: و علیك السلام، ای دخترم و ای پاره تنم به تو اجازه دادم، من نزد با آنان داخل شدم.

بعد از آنكه كامل شده و همگی در زیر كساء جمع شدیم پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دو طرف كساء را گرفته و با دست راستش به طرف آسمان اشاره كرده و گفت: خداوند اینان اهل بیت من، افراد ویژه و


مخصوص من، و حمایت كنندگان منند، گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است، هر آن چه كه آنان را به درد آورد مرا دردناك كرده و هر آن چه كه آنانرا محزون كرده مرا غمگین می كند، من با هر كسی كه با آنان بجنگند می جنگم و به هر كس كه تسلیم آنان باشد تسلیم هستم، دشمنان آنان را دشمن و دوستانشان را دوست می دارم آنان از من و من از آنانم، پس درود گسترده، و رحمتت و آمرزش و خشنودیت را بر من و بر آنان قرار بده پلیدی را از آنان دور ساز و به خوبی پاكشان گردان خداوند عزوجل فرمود: ای فرشتگان من و ای ساكنان آسمانم من آسمان ساخته شده و زمین گسترده، ماه تابان، خورشید فروزان، فلك در گردش، كشتی های در حركت بر روی آبها و دریای در جریان را نیافریدم مگر به خاطر دوستی همین پنج تنی كه در زیر كسایند، فرشته وحی جبرئیل عرض كرد، پروردگارا چه كسانی در زیر كسایند.

خداوند عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و معدن رسالتند، آنان فاطمه و پدرش و شوهر و فرزندانش می باشند، جبرئیل عرض كرد: پروردگارا آیا اجازه می دهی به زمین فرود آیم و ششمین نفر آنان باشم؟ خداوند عزوجل فرمود: آری به تو اجازه دادم، جبرئیل امین به زمین فرود آمده و به پدرم گفت: السام علیك یا رسول الله، خداوند علی اعلی به تو سلام رسانیده و تحیت و اكرام ویژه اش را مخصوص تو گردانیده و به تو می گوید: سوگند به عزت و شكوهم، من آسمان ساخته شده، زمین گسترده، ماه تابان، خورشید فروزان، فلك در گردش، كشتی های در حركت و دریای در جریان را جز به خاطر شما و محبت شما نیافریدم و به من اجازه فرموده كه به همراه شما در زیر كساء وارد شوم، ای رسول خدا آیا به من اجازه می فرمائید؟ پدرم گفت: و علیك السلام یا امین وحی الله، آری به تو اجازه دادم، جبرئیل به همراه ما وارد زیر كساء شد، و به پدرم گفت: همانا خدا به شما وحی نموده و می فرماید:


«انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا» [1] .

علی علیه السلام گفت: ای رسول خدا، بفرمائید كه این نشستن ما در زیر این كساء در پیشگاه خداوند چه فضیلتی دارد؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: سوگند به آن كسی كه مرا به راستی مبعوث نموده و به رسالت برگزید، سرگذشت امروز ما در هیچ یك از محافل و مجالس روی زمین كه جمعی از شیعیان ما در آنجا حضار باشند و فرد گرفتاری در جمعشان وجود داشته باشد گفته نمی شود مگر اینكه خداوند گرفتاری او را برطرف می سازد و یا اگر غمگینی میانشان باشد غم و اندوهش برطرف میشود و چنانچه نیازمندی باشد خداوند نیازش را برآورده می سازد.

علی علیه السلام گفت: بنابراین به خدا سوگند كه ما رستگار و خوشبخت شده ایم و همچنین به خدای كعبه قسم كه شیعیان ما نیز در دنیا و آخرت رستگار و سعادتمند شده اند.

آن چه را كه به خط دانشمند پارسا مرحوم بافقی دیده ام تا همینجا بود...

از جمله كسانی كه این متن را نقل كرده اند علامه بزرگوار ثقه و ثبت، شیخ ما فخرالدین محمد علی طریحی اسدی نجفی صاحب كتاب «مجمع البحرین» در كتاب «منتخب الكبیر» می باشد كه تفاوت بین نقل او و آن چه كه از «العوالم» نقل شد تنها در تعداد جاب سلامها است و نیز جمله فرمایش رسول خدا كه فرمود: خداوندا اینان اهل بیت من و حامی و پشتیبان منند...

از دیگر كسانی كه این متن را نقل كرده علامه بزرگوار، دیلمی صاحب كتاب «الارشاد» است كه در كتاب «الغرر و الدرر» نیمی از این حدیث آورده


است.

و هم چنین حسین علوی دمشقی حنفی كه از خانواده های اشراف شام است و من عین حدیث را به خط او دیده ام.

دانشمند بزرگوار مسوول كتابخانه و موزه حضرت عبدالعظیم الحسنی آقای حاج شیخ محمد جواد رازی كنی در كتابش «نور الافاق» صفحه 4 چاپ طهران همین متنی را كه از مرحوم بافقی نقل كردیم به همین ترتیب آورده است. [2] .

ادیب فرزانه، پژوهشگر و محقق برجسته شیخ حسین علی آل شیخ سلیمان بلادی بحرانی گوید: سید بزرگوار سید محمد بن علامه سید مهدی قزوینی حلی نجفی رحمه الله حدیث شریف معروف به حدیث كساء را بدینگونه به نظم درآورده است:


روت لنا فاطمه خیر النساء

حدیث اهل الفضل اصحاب الكساء


فاطمه بهترین زنان برای ما حدیث اهل فضل اصحاب كساء را روایت كرده است

تقول ان سید الانام قد جائنی یوما من الایام

می گوید كه آقا و سرور مردمان روزی از روزها نزد من آمد.


فقال لی انی اری فی بدنی

ضعفا اراه الیوم قد انحلنی


به من فرمود كه من در بدن خود احساس ضعف می كنم و امروز می بینم كه این كسالت مرا ضعیف و ناتوان كرده است.


قومی علی بالكساء الیمانی

و فیه غطینی بلا توانی


برخیز و كساء یمانی برای من بیاور و بدون سستی و سهل انگاری مرا در آن بپوشان.




قالت فجئته و قد لبیته

مسرعه و بالكساء غطیته


گفت من نزد حضرت رفته و خواسته ایشان را به سرعت اجابت كرده و آن حضرت را در كساء پوشانیدم.


و كنت ارنو وجهه كالبدر

فی اربع بعد لیال عشر


به چهره حضرتش خیره شد بودم كه مانند ماه شب چهارده بود.


فما مضی الا یسیر من زمن

حتی اتی ابومحمد الحسن


چیزی نگذشت كه ابو محمد حسن علیه السلام از راه رسید.


فقال: یا اماه انی اجد

رائحه طیبه اعتقد


گفت: ای مادر من بوی خوشی را احساس می كنم و معتقدم كه،


بانها رائجه النبی

اخی الوصی المرتضی علی


آن بوی پیامبر، برادر وصی حضرت مرتضی علی می باشد.


قلت نعم ها هو ذا تحت الكساء

مدثر به مغطی و اكتسی


گفتم: آری آن حضرت در زیر كساء، خود را به آن پوشانیده و بر خود پوشیده است.


فجاء نحوه ابنه مسلما

مستاذنا قال له: ادخل مكرما


پسرش بسوی او آمده و سلام داده و اجازه خواست زیر عبا برود و به او فرمود با احترام و بزرگواری داخل بشو.


فما مضی الا القلیل الا

جاء الحسین السبط مستقلا


اندكی نگذشت كه حسین نواده رسول خدا به تنهائی سر رسید.


فقال یا ام شام عندك

رائحه كانها المسك الذكی


گفت: ای مادر در نزد تو بوئی چونان مشك پاكیزه شده می بویم.


و حق من اولاك منه شرفا

اظنها ریح النبی المصطفی




سوگند به حق كسی كه شرافت خود را به تو بخشیده و تو را اولی به آن دانسته گمان می كنم بوی پیامبر مصطفی است.


قلت نعم تحت الكساء هذا

بجنبه اخوك فیه لاذا


گفتم آری زیر همین كساء است، و در كنارش برادرت در آن پناهنده شده است.


فاقبل السبط له مستاذنا

مسلما قال له: ادخل معنا


حسین علیه السلام روی به طرف كساء آورد سلام كرد و اجازه گرفت و حضرت به او فرمود با ما داخل شو.


فمامضی من ساعه الا و قد

جاء ابوهما الغضنفر الاسد


چیزی نگذشت كه پدرشان، شیر شجاع از راه رسید.


ابوالائمه الهداه النجباء

المرتضی رابع اصحاب الكساء


پدر امامان هدایت كننده برگزیده، مرتضی چهارمین نفر از اصحاب كساء


فقال یا سیده النساء

و من بها زوجت فی السماء


گفت ای بانوی زنان، و ای كسی كه در آسمان با او ازدواج كرده ام.


انی اشم فی حماك رائحه

كانها الورد الندی فائحه


من بهمراه تو بوئی می بویم كه گویا گل سرخ تازه می دمد و از خود بوی خوش می تراود.


یحكی شذاها عرف سید البشر

و خیر من لبی و طاف و اعتمر


بوی خوشش از عطر وجود سرور بشر، خبر می دهد كه بهترین كسی است كه تلبیه گفته،طواف كرده و عمره بجای آورده است.


قلت نعم تحت الكساء التحافا

و ضمن شبلیك و فیه اكتنفا


گفتم آری او زیر كساء قرار گرفته و شیر بچگاه تو را نیز به خود


چسبیانیده است.


فجاء یستاذن منه سائلا

منه الدخول قال: فادخل عاجلا


جلو آمد و از او اجازه گرفت و خواهان ورود شد و حضرت فرمود به سرعت داخل شو.


قالت فجئت نخوهم مسلمه

قال: ادخلی محبوه مكرمه


زهرا علیهاالسلام گوید من به سوی آنان رفته و سلام دادم پیامبر فرمود وارد شو در حالیكه محترم و گرامی هستی.


فعند مابهم اضاء الموضع

و كلنهم تحت الكساء اجتمعوا


هنگامی كه آن جایگاه به وسیله آنان نورانی شد و همگی در زیر كساء جمع شدند.


نادی اله الخلق جل و علا

یسمع املائك السموات العلی


خداوند مخلوقات كه والا و بزرگ است، در حالیكه به گوش فرشتگان آسمان بالا می رسانید ندا داد.


اقسم بالعزه و الجلال

و بارتفاعی فوق كل عالی


سوگند می خورم به عزت و جلال و بلندی و والائیم بر بلندای هر بلندی


ما من سماء رفعتها مبنیه

و لیس ارض فی الثری مدحیه


هیچ آسمانی را در حالیكه ساختم در بلندی قرار ندادم و هیچ زمینی در روی كره خاكی گسترش نیافته است.


ولا خلقت قمرا منیرا

كلا و لا شمسا اضائت نورا


و نیافریدم ماه تابانی كه همه جا را روشن می كند و نه خورشیدی كه نور افشانی می كند.


و لیس بحر فی المیاه یجری

كلا و لا فلك البحار تسری


و هیچ دریائی مالامال از آب نیست و نه هیچ كشتی در دریا حركت


نمی كند


الا لاجل من هم تحت الكساء

من لم یكن امرهم ملتبسا


مگر بخاطر همین كسانیكه در زیر كسایند، كسانی كه كارشان اشتباه نیست.


قال الامین: قلت: یا رب و من

تحت الكساء؟ بحقهم لنا ابن


جبرئیل گفت: گفتم پروردگارا چه كسانی زیر كسایند؟ تو را به حق آنان سوگند می دهم كه برای من آشكار كن.


فقال لی: هم معدن الرساله

و مهبط التنزیل و الجلاله


به من فرمود: آنان معدن رسالت و پهنه تنزیل و صحنه شكوهمندی می باشند.


و قال: هم فاطمه و بعلها

و المصطفی و الحسنان نسلها


و گفت: آنان فاطمه هستند و شوهرش و مصطفی و حسنین نسل و ذریه آن حضرت.


فقلت: یا رباه هل تاذن لی

ان اهبط الارض لذاك المنزل


جبرئیل عرضه داشت كه خدایا آیا مرا اجازت می دهی كه بسوی زمین و این جایگاه فرود آیم.


فاغتدی تحت الكساء سادسا

كما علت خادما و حادسا


تا من هم ششمین نفر آنان در زیر كساء باشم همانگونه كه خدمتگذار و نگهبان آنان قرار داده شده ام.


قال: نعم، فجاء هم مسلما

مسلما یتلوا علیهم انما


فرمود: آری، پس جبرئیل نزد آنان آمده سلام كرده و آیه شریفه: انما یرید الله... را بر آنان تلاوت كرد.


قول: ان الله خصكم بها

معجزه لمن غدا منتبها




و گفت: همانا خدا شما را به این آیه (تطهیر) به صورت یك معجزه اختصاص داده برای كسی كه بخواهد آگاهی یابد.


افراكم رب العلا سلامه

و خصكم بغایه الكرامه


پروردگار والا به شما سلام می رساند و شماره به آخرین درجه كرامت ویژه ساخته است.


و هم یقول معلنا و مفهنما

املاكه الغر بما تقدما


او آشكارا می گوید و آن چه را كه گذشت به ملائكه بزرگوار و شریفش فهمانید.


قال علی: قلت: یا حبیبی

ما لجلوسنا من النصیب


علی علیه السلام گفت: عرض كردم ای حبیب من نشستن ما در اینجا چه بهره و فایده ای دارد.


قال النبی: و الذی اصطفانی

و خصنی بالوحی و اجتبانی


پیامبر فرمود: سوگند به كسی كه مرا بر گزیده و به وحی مخصوص ساخته و مرا انتخاب كرده است،


ما ان جری ذكر لهذا الخبر

فی محفل الاشیاع خیر معشر


یادی از این خبر در جائی و مجلسی از شیعیان كه بهترین گروه می باشند به میان نمی آید،


الا و انزل الا له الرحمه

و فیهم حفت جنود جمه


مگر اینكه خداوند رحمت را نازل كرده و لشكریانی از فرشتگان الهی به طور دسته جمعی و فراوان اطراف آنان را می گیرند.


من الملائك الذین صدقوا

تحرسهم فی الدهر ما تفرقوا


از همان فرشتگانی كه راست گفتارند آنان را حراست و نگهبانی می كنند تا وقتی از آن مجلس متفرق شوند.




كلا و لیس فیهم مغموم

الا و عنه كشفت هموم


نه، و حتی در بین آنان غمناكی نباشد مگر اینكه غم و اندوهش برطرف شود.


كلا و لا طالب حاجه یری

قضاء ها علیه قد تعسرا


حتی و خواهان نیازی نباشد كه برآورده شدن نیازش را دشوار می بیند.


الا قضی الله الكریم حاجته

و انزل الرضوان فضلا ساحته


مگر اینكه خداوند كریم حاجت او را بر آورده ساخته و از روی فضل، رضوان و خشنودی خود را شامل حال او می كند.


قال علی: نحن و الاحباب

اشیا عنا الذین قدما طابوا


علی علیه السلام گفت: ما و دوستان و پیروان ما كه از دوران های پیشین پاك و تمیزند.


فزنا بما نلنا و رب الكعبه

فلیشكرن كل فرد ربه


به خدای كعبه كه به آن چه كه رسیده ایم رستگار شده ایم پس می باید هر كس پروردگارش را سپاس گوید.


یا عجبا یستاذن الامین

علیهم و یهجم الخنون


شگفت آور است جبرئیل امین برای ورود بر آنان اجازه می گیرد ولی خیانت پیشگان بر آن هجوم می برند.


قال سلیم: قلت: یا سلمان

هل دخلوا و لم یك استئذان؟!


سلیم گوید: گفتم: ای سلمان ایا بدون اجازه وارد شدند؟!


فقال: ای و عزه الجبار

لیس علی الزهراء من خمار


گفت: آری، سوگند به عزت خداوند جبار، حضرت زهراء مقنعه و خماری بر سر نداشت.




لكنها لاذت وراء الباب

رعایه للستر و الحجاب


لكن آن حضرت به پشت در پناهنده شد كه بتواند پوشش و حجاب خود را رعایت كند.


فمذ راوها عصروها عصره

كادت بروحی ان تموت حسره


همینكه حضرتش را دیدند فشاری بر آن وارد كردند فدایش شوم، نزدیك بوده از حسرت و اندوه جان دهد.


تصیح: یا فضه اسندینی

فقد و ربی قتلوا جنینی


فریاد می زد ای فضه مرا بگیر كه سوگند به پروردگارم فرزندی را كه در رحم داشتم كشتند.


فاسقطت بنت الهدی وا حزنا

جنینها ذاك المسمی محسنا


ای وای دختر پیامبر و هدایت كننده جنین و كودك خود را كه محسن نامیده می شد سقط كرد. [3] .


[1] الاحزاب، 33.

[2] احقاق الحق، 2/ 554.

[3] رياض المدح و الثناء /3. توضيح اينكه: بيت اخير اين قصيده ربطي به حديث كساء ندارد بلكه شاعر خواسته با توجه به ارج و قدر مطرح شده نسبت به آن حضرت در حديث كساء بر چهره خيانت كساني را ترسيم نمايد كه حريم محترم آن حضرت را شكسته و پس از رحلت پيامبر به خانه وحي هجوم آوردند. (مترجم).